رویای شبانه سلام بر نابترین ترانه،
شور و غزل تب شبانه،
ای وای حواسم به کجا رفت
تو همانی رویای قشنگ هر شبانه...
|
بر بلندای کوه جایی که آفتاب بیدار میشود و هیچ کرکس شومی بنای مردار خورده اش را برپا نمیکند، جایی که نیم روز جرسی جز زنگار آفتاب در گوش جای نمیگیرد و هیچ بزچرانی بر تیغه اش تاب نوازش نی ندارد، جایی که زمستانش با فلاخن کولاک پوستین گوزن شمالی را پاره میکند و هیچ نشانی از برزخ انسان در آن جای ندارد، نامت را، بر بالش آفتاب می نویسم ، روز به نام تو آغاز میشود. ققنوس فرزند خود را می بوسد و من، تا ابد رویای شبانه های تو، خواهم ماند. "سوزان یگانه"
[ یکشنبه 91/6/26 ] [ 11:33 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |