|
رویای شبانه سلام بر نابترین ترانه،
شور و غزل تب شبانه،
ای وای حواسم به کجا رفت
تو همانی رویای قشنگ هر شبانه...
|
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام بس که خود را در دل آیینه غمگین دیده ام مو سپیدم موسپیدم مو سپیدم مو سپید گرگ باران دیده هستم،برف سنگین دیده ام آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟ آشنا هستی به چشمم صبر کن،قدری بخند یادم آمد،من تورا روز نخستین دیده ام بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود ابن سیرین را خبر کن،خواب شیرین دیده ام [ دوشنبه 92/3/20 ] [ 11:44 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
جمعه ها طبع من احساس تعزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز می خرم از پسرک هرچه تفال دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده ،زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ،تنها تکیه بر کعبه بزن،کعبه تحمل دارد [ جمعه 92/3/10 ] [ 2:46 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است احترام عشق هم از احترام زینب است داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام با حسین همدست گشتن اتهام زینب است مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت این حسین فرمانده عالم، امام زینب است گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است بعد زهرا رتبه‌ی برتر مقام زینب است وفات عمه بزرگوار امام زمان را خدمت ایشان و شیعیان حضرتش تسلیت عرض می‌کنیم [ یکشنبه 92/3/5 ] [ 12:47 صبح ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
بانوی خورشید های دربند سلام برتو! زینب جان! چه ابلهانه است که تو باشی و زن مسلمان به ضعف بیندیشد . بانوی صبور! چه ابلهانه است که تصور کنم توبر ظلم صبور بوده ای! بانوی مهربانیها!چه ابلهانه است که تصور کنم تو بر یزیدیان مهربان بوده ای! بانوی شهامت !این روزها زنان را در ویترین ها می پسندند، برده ،خوار،زبون به تنهایی یک تن برهنه ... چه خوب که تودر زندگی زن جریان داری بانوی استواری!چه عاشقانه است که تورا امام خویش بدانم بانویی که مقام عصمت را بر دوش کشید. مادرت زهرا (س) نیز از پیامبری تنها وحی را نداشت که خود تصویری کامل از محمد(ص)بود. ماهیت یک زن !نجابت بی نهایت! بانوی شرافت !هیچ گاه برتو نخواهم گریست که تو لبخند را به زن هدیه کردی شهامت را شجاعت را نجابت را تفکر را مدیریت را،ولایت مداری را... ننگ و نفرین بر آنان که مدیریت بحرانت را در عین اقتدار با ضعف سرودند که تو با فریاد زنانه ات کاخ ظلم را لرزاندی. ننگ و نفرین برآنانی که نمی خواهند زنان الگویی همچون تو را در زندگی مرور کنند. ننگ و نفرین بر مردانی که شجاعتت را ضعف خویش دیدند و تورا کوچک کردند تا حقارتشان گم شود ننگ و نفرین بر ظلمی که به نام حمایت از زن به زن رفت ... با تو چه احساس نزدیکی دارم وقتی خداوند مرا نیز زن آفریده... زنی که تو را دارد باید در اوج باشد سوار بر مرکب عشق به سوی تمام نیکی ها رهسپار...
[ یکشنبه 92/3/5 ] [ 12:38 صبح ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
در کدام قصه مادر بزرگ بودی که آرام به چشمان خسته ام پا گذاشتی به رویای شبانه ام سرزدی..دزد خوابهایم شدی.. آرام و بی صدا آمدی، اما وقت رفتن با صدای قدمهایت سکوت شبانه ام را شکستی.... راستی هنوز هم صدای قدم هایت را زیر پنجره خیال به گوش میر سد به سمت پنجره می روم و آنرا می گشایم...سکوت است و سکوت...
راستی کوله بار خاطره هایت را فراموش کردی باخود ببری، چه زمان برای بردنش می آیی؟ من هر شب کوله بار را می گشایم خاطره هایمان را موبه مو مرور میکنم و می بویم وباز سر جایشان میگذارم و دلتنگی هایم را لابه لای آنها پنهان میکنم... من به وقت سحر کوله بار را به کنار پرچین خاطره هایمان می آورم، و به دور دستها خیره میشوم وآمدنت را انتظار میکشم اما.... دیگر خیلی وقت است که مادر بزرگ قصه ای نخوانده، باید یکی از همین شبها سر به زانویش بگذارم و بخواهم قصه ات را باز گوید،شاید تو بیایی... "راستی دلم را با خود می اوری؟" زیبا نوشت
[ پنج شنبه 92/3/2 ] [ 10:47 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  |
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |
