پيام
+
مادربزرگ گم کرده ام در هياهوي شهر آن نظر بند سبز را که در کودکي بسته بودي به بازوي من
در اولين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم در ايوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند پايم به پاي راه رفت
من تکه تکه از دست رفتم در روز روز زندگاني ام

عليرضااحساني نيا
92/9/9
سبحان.
دستم به دست دوست ماند پايم به پاي راه رفت..
زندگي رسم خوشاينديست
تکه تکه از دست رفتم...:'(
ياسيدالکريم
@};-