پيامهاي ارسالي
+
اي دست شــفا بخشي ِ تو، پنجره فـــولاد
انــگار مسيـح از تو گرفتــه است شـــفـا را
اين نـقطـه پايان محرم ، صـفـر ماست
امــضا بنما تـذکره کرب و بلا را
همابانو
96/6/31
1 فرد دیگر
14 فرد دیگر
+
رد پاي خاطرات مرا
ببر با خود تا اولين دوستت دارم
" کمک کن بي تو نمانم "
من در تک تک غروب ها
من در
تک تک باران ها
من در
غرور و درد
بارها تو را تجربه کرده ام..
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
هر چند وقت يکبار خودت را از خودت طلب کن،
شايد گم شده باشي . . .
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
سلام به همه دوستان گل پارسي بلاگيم...ممنون از همه بزرگواران که تولدم رو تبريک گفتين وبا همرباني بي حدتون منو شرمنده کردين
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
عمري ميخواستم با مدادرنگيهايم *عشق رانقاشي کنم*…
غافل ازآنکه ...*عشق يعني يکرنگي*...
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
زندگي تکه کاهي است که کوهش کرديم
زندگي کوه بزرگي است که کاهش کرديم
زندگي نيست به جز نم نم باران بهار
زندگي نيست به جز ديدن يار
زندگي نيست به جز عشق? به جز حرف محبت به کسي
ورنه هر خار و خسي زندگي کرده بسي
زندگي تجربه تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه يک عمر بيايان دارد
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
ايــن روزهـــا
همــه بــه مــن دلـتــنـــگــي هــديــه مـي دهنــد
لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنيد!
بــه خـــدا تمــــامـ شــد
دلـــــــــــم…!
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
انسانم!
ساکت، چون درخت سيب!
گسترده، چون مزرعه يونجه!
و بارور، چون خوشه بلوط!
به جز خداوند،
چه کسي شايسته پرستش من خواهد بود؟!!
(حسين پناهي)
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
باسلام اي آقا،
شبتان مهتابي،
روزميلادشما در پيش است،
عرض تبريک آقا، و کمي بيتابي،
کوچه هامنتظرند،
دشتها حوصله سبزه ندارند دگر،
پس چرا دير آقا؟
اين نفسها به فداي کف نعلين شما
اندکي تند قدم برداريد..!!
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
يه عمر دعا ميکردم آقا رو ببينم...
فرداي شب قدر بود...
انگار دعاهايم بعد از چهل سال مستجاب شده بود...
مردي در خانه را ميزد...
از پشت پنجره نگاه کردم...
آره مولايم بود...
نگاهي به در و ديوار خونم کردم...
سريع رفتم تابلو ها و عکس هاي ناجور رو برداشتم...
وسايل ناجور رو جمع کردم و يه جا قايم کردم...
اي واي سي دي هاي ناجور رو سريع شکستم و ريختم دور...
دستگاه ماهواره رو هم قايم کردم...
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
گوشي موبايلم هم خاموش کردم که يه وقت...
يه نگاه ديگه به خونه کردم...
فکر مي کردم ديگه خونه آمادس...
رفتم که در رو باز کنم و امام زمان خودم رو ببينم و دعوتشون کنم به خونمون...
در رو که باز کردم ديدم آقا آخرين خونه کوچه رو هم در زده بود و نا اميد از کوچه رفت...
آره...
همه مثل من داشتن خونه رو آماده ميکردن...
هيچکس آماده ديدار آقا نبود...
و باز آقا مثل هميشه غريب ماند.. .
+
آرامش ...
سهم قلبي ست که در تصرف خداست ...
قلبتان آرام و لحظايتان خدايي
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29
+
شهريور که ميشود...
کسي ديگر حواسش به تابستان نيست !
همه نشاني پاييز را مي پرسند !
چه متولد ماه مهر باشند ...
چه نباشند ...
پاييز با همه برگ ريزانش،
اما ..
ميتواند يک شروع باشد .
يک بهار حتي . . .
جبهه مقاومت اسلامي
96/3/29