رویای شبانه سلام بر نابترین ترانه،
شور و غزل تب شبانه،
ای وای حواسم به کجا رفت
تو همانی رویای قشنگ هر شبانه...
|
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در ایـن دیـر خـراب آبادم سایهی طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنمحرف دگر یاد نداد استادم کوکب بـخت مـرا هیچ منجـم نشناخـت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هـردم آید غـمی از نو به مبارکبادم میخورد خون دلم مردمک دیده سزاست کـه چـرا دل به جگرگوشه مردم دادم پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک ور نه این سیـل دمادم ببـرد بنیادم حافظ [ پنج شنبه 92/7/4 ] [ 10:24 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |