رویای شبانه سلام بر نابترین ترانه،
شور و غزل تب شبانه،
ای وای حواسم به کجا رفت
تو همانی رویای قشنگ هر شبانه...
|
خدایا تو را می خوانیم وقتی قلب هایمان کوچکتر از غصه هایمان می شود وقتی نمی توانیم اشک هایمان را پشت پلک هایمان مخفی کنیم و بغض هایمان پشت سر هم می شکند وقتی احساس می کنیم بدبختی ها بیشتر از سهممان است،و رنج ها بیشتر از صبرمان، وقتی امید ها ته می کشد، و انتظارها به سر نمیرسد وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ آن وقت اس که مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم که تو ....فقط تویی که کمک مان می کنی آن وقت است که تو را صدا میکنیم و تو را می خوانیم آن وقت است که تو را آه می کشیم و تو را گریه می کنیم و تو را نفس می کشیم وقتی تو جواب می دهی دانه دانه اشک هایمان را پاک می کنی و یکی یکی غصه هارا از دلمان بر میداری گره تک تک بغض هایمان را باز می کنی و دل شکسته مان را بند می زنی سنگینی ها را برمیداری و جایش سبکی میگذاری و راحتی؛ بیشتر از تلاشمان خوشبختی می دهی و بیشتر از حجم لب هایمان لبخند خواب هایمان را تعبیر می کنی و دعاهایمان را مستجاب آرزوهایمان را برآورده می کنی،قهرها را آشتی می دهی سخت ها را آسان ، تلخ ها را شیرین میکنی و دردها را درمان ناامیدی ها همه امید می شود و سیاهی ها همه سفید سفید... تنها تو را صدا می کنیم و تو را می خوانیم خداوندا...
[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 11:5 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |