سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رویای شبانه
سلام بر نابترین ترانه، شور و غزل تب شبانه، ای وای حواسم به کجا رفت تو همانی رویای قشنگ هر شبانه... 
قالب وبلاگ

لبخند تلخند

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....

 یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت:

اِبرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....

آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش .....

همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چیی میخوای نِنه ؟

پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....

قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت میشه نِنه بدم؟

پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!

قصاب آشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....

اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که

با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟

پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟

جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره .....

سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟

پیرزن گفت: میخوره دیگه ننه ..... شیکم گشنه سَنگم میخُوره .....

جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه .....

اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بذارم!

جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت

گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....

پیرزن بهش گفت: تُو مَگه اینارو برای سَگِت نگرفته بُودی؟

جوون گفت: چرا

پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمی خُوریم ننه .....

بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف وآشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.


[ سه شنبه 91/6/14 ] [ 4:32 عصر ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]

تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟

تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟

نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟

تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،

که از شرم نبود شاد‌پیغامی،

میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟

نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند

چیزی نمی‌خواهد

و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،

تلاوت کرده با تدبیر؟ 

تو از خورشید پرسیدی، چرا

بی‌منت و با مهر می‌تابد؟

تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟

تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی

از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟ 

تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟

تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟

تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟

و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟ 

تو آیا خوانده‌ای با بلبلان، آواز آزادی؟

ر

تو آیا هیچ می‌دانی،

اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟

رمزعاشقی

نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی

ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است

تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟

جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟!

ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،

تو آیا جمله می‌سازی؟

رمزعاشقی

نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!

که فردا می‌رسد پیغام شادی!

یک نفر با اسب می‌آید!

و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!

تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟

رمز عاشقی

چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟

نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟

نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟

جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟

ز خود پرسیده‌ام در تو! که عاشق بوده‌ام آیا!!؟

جوابش را تو هم، البته می‌دانی

سکوت مانده بر لب را ،تو هم ای من!

به گوش بسته می‌خوانی

 

 


[ چهارشنبه 91/6/1 ] [ 11:45 عصر ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر    ........   

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

لینک دوستان
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 214186




کد کج شدن تصاویر

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز ، نایت اسکین