رویای شبانه سلام بر نابترین ترانه،
شور و غزل تب شبانه،
ای وای حواسم به کجا رفت
تو همانی رویای قشنگ هر شبانه...
|
مهربانا می دانم ناگفته ها ونانوشته ها را میخوانی..اما من تشنه ام تشنه حرف زدن با تو..اما حالا که باتو خلوت کرده ام نمی دانم چه بگویم قلم از نوشتن افتادو دلم از گفتن تهی شدم از حرفها..گویی حرفهایم را زده باشم سبک شدم خدای من،نمی دانم در کجای جاده راهم را کج کردم و خطا رفتم اما میدانم بر لبه خطرناکترین پرتگاه دستانم را گرفتی و به راه بازگرداندیم و باز لبخند مهربانت را به روی لحظه هایم پاشیدی می دانم تمام راه همراهم بودی ناهمواری ها را هموار ساختی ومی دانم باز هم در تمامی لحظات بامنی بارالها یاریم کن تا در کوره راه زندگی اسیر وسوسه های شیطان نشوم می دانم که نور بودنت همیشه بر زندگیم می تابد و من همیشه محتاج بودنت هستم زیبانوشت [ سه شنبه 92/8/28 ] [ 11:6 عصر ] [ ziba . shams ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |