سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رویای شبانه
سلام بر نابترین ترانه، شور و غزل تب شبانه، ای وای حواسم به کجا رفت تو همانی رویای قشنگ هر شبانه... 
قالب وبلاگ

هروز عید قربان است

بارالها

میان مهربانی تو و دل خویش، مردد مانده ام. همیشه همین گونه بوده است.

پس کی این همه فاصله ای را که با تو به وجود آورده ام، از میان برمی داری؟

تو آن قدر مهربانی که حتی کلمات هم تاب از تو نوشتن ندارند.

نمی دانم کدام فرشته را در کدام روز می فرستی تا فاصله های میانمان را قربانی کند

. برای من هر روز عید قربان است. من سال هاست

همه روزهایم را قربانی می کنم. من سال هایم را قربانی کرده ام.

هر شب خواب می بینم که لبخندهایم به پایان رسیده اند.

هر شب خواب می بینم که دست هایم گلوی خنده هایم را می برد.

اما من دوست دارم همه اشتباه هایم را قربانی کنم.

گناهانم را قربانی کنم. هر روز برای من روز قربانی کردن است؛

اما اگر تو کمکم نکنی، هیچ عیدی نخواهد بود.

عید، روزی است که بتوانم همه ی اشتباه هاتم را سر ببرم.

کمکم کن

من پرنده سرما زده ای هستم که در قفس تنگ دنیا گرفتار شده ام.

سال هاست صدایم آوازهای مهربانی را از یاد برده است. یادم نمی آید

چگونه سال ها پیش از این، صدایت می کردم. کاش دوباره آفتاب،

مهربانی تو را بی مضایقه بر من بتاباند! سال هاست آسمان،

روی پلک هایم سنگینی می کند. سال هاست که دیگر نمی توانم

در نی های خسته، شور بدمم. دستگیری ام کن تا بتوانم همه

فاصله های با تو را قربانی کنم کمکم کن تا این سفر چند هزار ساله را از میان بردارم.

میان مهربانی تو و دل خویش، مردد مانده‏ام. همیشه همین‏گونه بوده است. پس کی این همه فاصله‏ای را که با تو به وجود آورده‏ام، از میان برمی‏داری؟ تو آن‏قدر مهربانی که حتی کلمات هم‏تاب از تو نوشتن ندارند. نمی‏دانم کدام فرشته را در کدام روز می‏فرستی تا فاصله‏های میانمان را قربانی کند. برای

اگر قول بدهم که تا قیامت، شبیه ستاره ها باشم، مرا خواهی بخشید؟!

کاش می توانستم دیروزهای خود را در نامعلوم ترین جای کائنات دفن کنم.

کاش بار دیگر ابراهیم را می فرستادی تا رگ های سرخم را ببرد؛

شاید از این همه هوس فاصله بگیرم!

سال هاست هراسان به دنبال ابراهیم،این سو و آن سو می دوم.

کاش بار دیگر ابراهیم را می فرستادی؛ با چاقویی که گلویم تشنه بوسیدنش است.

 


[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 10:17 صبح ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]

عید قربان عید ابراهیمی عید اضحی

عید قربان، پاک ترین عیدها است زیرا عید سر سپردگی و بندگی است،

عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.

عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند.

عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.

عید قربان که پس از وقوف در عرفات”مرحله شناخت

” و مشعر “محل آگاهی و شعور” و منا “سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق” فرامى رسد،

عید رهایى از تعلقات است.

رهایى از هر آنچه غیرخدایى است.

در این روز زائر بیت الله الحرام، اسماعیل وجودش را،

 یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده، قربانی مى کند تا سبک بال شود.

عیدابراهیمی

منشاء این روز به عنوان عید ، ریشه در زمان حضرت ابراهیم دارد

زیرا مطابق بیان قرآن کریم، حضرت ابراهیم علیه السلام، از جانب خدا ماموریت یافت فرزندش اسماعیل را ذبح نماید.

لذا ایشان پس از مشورت با اسماعیل علیه السلام، آماده اجرای فرمان الهی شدند

اما با صبر در اطاعت و تسلیم و رضایت از آزمایش الهی سرافراز بیرون آمدند و خداوند

با تبدیل ذبح اسماعیل علیه السلام به قربانی او را به پدر برگرداند

و پیامبران پس از حضرت ابراهیم از نسل ایشان برگزیده شدند

در تعریف قربان نیز آورده اند که:

«والقربان ما یقصد به القرب من رحمه الله من اعمال البر»

یعنی: قربان هر کار نیکی است که انسان به وسیله آن بخواهد به رحمت خدا نزدیک گردد.

بر این اساس می توان گفت قربانی نیز رمز فداکاری و ازخودگذشتگی و دادن جان در راه محبوب

و حد نهایی تسلیم در برابر معبود است یعنی همچنان که خون قربانی را در راه خالق یکتا بی دریغ می ریزیم،

حاضریم بدون هرگونه تعقل و تامل در راه دفاع از حریم دین و اجرای فرامین آسمانی خداوند متعال،

از جان خود نیز بگذریم و خون خود را تقدیم پیشگاه اقدسش نماییم.

عید قربان ؛ عید اضحی است

عید قربان را عید اضحی نیز می گویند و وجه تسمیه آن بدین لحاظ است

که اضحی جمع (ضحی) است که به معنای ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب می باشد

و ضحی به موقعی گفته می شود که خورشید، قبل از ظهر بالا می آید

چنانچه در قرآن کریم آمده است: والشمس و ضحیها (قسم به خورشید و چاشتگاه آن).

و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قربانی می کنند و قربانی را اضحیه یا ضحیه گویند

 بدین سبب روز دهم ذی الحجه را که قبل از ظهر آن،

عمل قربانی انجام می شود عید اضحی نیز می گویند.


[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 12:47 صبح ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]

طار می رود...  تو می روی...  تمام ایستگاه می رود  و من چقدر ساده ام  که روزهاست  در انتظار تو  کنار این قطار رفته ایستاده ام  و همچنان  به نرده های ایستگاه رفته  تکیه داده ام...

قطار می رود...

تو می روی...

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام

که روزهاست

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام...


[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 12:7 صبح ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]

برگزیدهای از دعای عرفه امام حسین

ستایش حق تعالی:

ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست

که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای

صنعت او نرسد. بخشنده بی‎دریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت

و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت… .

 

2 – تجدید عهد و میثاق با خدا:

پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم.

و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز

فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم… .

خود شناسی:

و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمت‎های بی‎کرانت قرار دادی.

آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکی‎های سه‎گانه جنینی

سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست.

و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچ‎یک از امورم را به خودم وانگذاشتی… .

راز آفرینش انسان:

ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی.

و  در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث

حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دل‎های پرستاران را به جانب من

معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی… .

تربیت انسان در دانشگاه الهی:

تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمت‎های بی‎کرانت را

بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و

سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت.

حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی… .

 

نعمت‎های خداوند:

آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی

ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار

ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بی‎کرانت بر من .

و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی… .

شهادت به بی‎کرانی نعمت‎های الهی:

الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم

و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوست‎های جریان نور دیده‎ام.

و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی‎ام، و روزنه‎های تنفسی‎ام، و نرمه‎های تیغه بینی‎ام. و

آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لب‎های من پنهان است… .

ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:

گواهی می‎دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم

تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن

خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه‎دار باشد… .

ستایش خدای یگانه:

بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم می‎رسد

با ایمان و یقین قلبی گواهی می‎دهم. و اظهار می‎دارم:

حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث‎برش باشد.

و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در

ساختن جهان به وی کمک دهد… .

10ـ خواسته‎های یک انسان متعالی:

خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می‎بینم

و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن

که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!

11ـ سپاس به تربیت‎های الهی:

خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی!

و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که

به من داشتی والا… .

12ـ نیازهای تربیتی از خدا:

و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شب‎ها و روزها یاری فرمای!

و مرا از رنج‎های این جهان و محنت‎های آن جهان نجات بده و از شر بدی‎هایی که ستمکاران در

زمین می‎کنند نگاه بدار… .

13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:

خدایا! مرا به که وا می‎گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟

یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و

استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟

 

14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:

ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب،

و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و

فرزندان برگزیده‎اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان … .

15ـ تو پناهگاه منی:

تو پناهگاه منی، به هنگامی که راه‎ها با همه وسعت،

بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک

شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می‎داری. و اگر پرده‎پوشی تو نبود از رسوایان بودم.

 


[ سه شنبه 92/7/23 ] [ 12:37 صبح ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]

 چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست  در این آشفته اندوه نگاهم  تو را می خواهم ای چشم فسون بار  که می سوزی نهان از دیرگاهم

چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست
در این آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم
چه می خواهی از این خاموشی سرد ؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم
نگاه بی قرارم بر لب توست 
که می بخشی به شادی ها? نویدم
دلم تنگ است و چشم حسرتم باد
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت

 

فرو ریز این سکوت آشناسوز
هوشنگ ابتهاج

[ سه شنبه 92/7/23 ] [ 12:20 صبح ] [ ziba . shams ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

لینک دوستان
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 213734




کد کج شدن تصاویر

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز ، نایت اسکین